دانلود رمان زمهریر هور
چمدانش را بر زمین نهاد و شالِ پیچیده دوِر گردنش را اندکی آزاد کرد . دستش را مشت نمود و نگاهی به درِ پیِش رو انداخت ، آرام ، متفکر و بی حرکت . رنگش پوسته پوسته شده و آثار گذر زمان بر آن مشهود بود .
دانلود رمان زمهریر هور
چمدانش را بر زمین نهاد و شالِ پیچیده دوِر گردنش را اندکی آزاد کرد . دستش را مشت نمود و نگاهی به درِ پیِش رو انداخت ، آرام ، متفکر و بی حرکت . رنگش پوسته پوسته شده و آثار گذر زمان بر آن مشهود بود .
دانلود رمان آخرین کیفر
“بسم تعالی” آیه آخر را خواندم. _وقت داره میگذره افسون. ب*و*@های بر کلامالله مجید زدم و بر روی طاقچه کوچک خانه گذاشتمش. نگاهم به ساعت دیواری کشیده شد، تیک تاک عقربههای ثانیه شمار، هماهنگ با تکان خوردن پاندول بود. از هماهنگی ساعت اخمهایم در هم فرو رفتند و استرس سر تا پایم را فرا گرفت.
گلی بعد از سالها یزدان رو پیدا می کنه یه چیزهایی این وسط تغییر کرده و چیزهایی هنوز ثابتِ !اما گلیِ ما بدجور دلش شکسته . . بدجور رنج کشیده . . .با دیدن یزدان داغش تازه میشه . . .تصمیم گلی چیه ؟ می خواد چی کار کنه با یزدان ؟ سرنوشت چه بازی ای براشون تدارک دیده
خلاصه رمان:
به دنبال آرزویش بود این دختر ، زندگیش عوض شد و سرنوشتش برایش نوشت این تقدیر را
دختری که آرزویش شغل پلیسی بود اما رویاش شد برایش کابوس شبانهای بیش دور از خانواده
دور از زندگی خود دور از گذشته اش…
نویسنده: مریم پیران
ژانر: عاشقانه
نویسنده: rana-agr
ژانر: عاشقانه
خلاصه رمان:
با نام ملکه یخ ها شناخته شدم…کم کم یخ بودنم تبدیل به ذوب شدن کردن…اما رام بودن من
فقط برای یک نفر بود…و ان کس همان کسی بود که با اتش وجودش ذره ذره مرا اب کرد…کسی
که مرا اب کرد و بعد هم میان بیابان مرا تک و تنها کل کرد…و گذاشت تا ذره ذره با نور خورشید
بخار شدنم را ببیند…
نام رمان: درگیر رویای تو ام
نویسنده: مبینا قسمتی
ژانر: عاشقانه
تعداد صفحات: ۴۸۹
نویسنده: ملیکا حمیدی مقدم
ژانر: عاشقانه- غمگین
تعداد صفحات: ۲۲۷
داستان در مورد دختریه به اسم آرام
خانوادش ازش متنفرن
چون اون قاتله شاید درست باشه شایدم نه
اما آرام نمیدونه و گیج شده چون اون حافظشو از دست داده
تو این راه و آرام مجبوره خدمتکار بشه
اصلا آرام چرا حافضشو از دست داده و قاتل کیه و چرا نرفته زندان چرا خدمتکار میشه بخونید تا
بفهمید.
نام رمان: بودنت را دوست دارم
نویسنده: شقایق.اس۷۷
ژانر: عاشقانه-معمایی
تعداد صفحات:۱۱۴
نفس دختری از جنس ابریشم… نرم ، لطیف ، با محبت آرشــــــام پسری از جنس سنگ… نفوذ ناپذیر ، سرد ، خشک ، تنها ، تودار اما این پسرِ ما بعضی وقتا مهربون میشه … ببینیم در مقابل کی رفتارش تغییر میکنه اما این رفتاراش ریشه در کودکیش داره…
پسر داستان رو ناکام بار آورده! ناکام از مهر و عطوفت… کی این ناکامی رو بهش هدیه داده؟ حالا این دختر و پسر با هم صمیمی میشن. دلیلش چیه؟ باید ببینیم..