تمامی فعالیت های نودهشتیا جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان جام مستان

دانلود رمان جام مستان

دانلود رمان جام مستان

 

مستانه علوی، وکیل پایه یک دادگستری، دختری مستقل و خودساخته، بسیار موقر و باوقار، پرونده‌ی سختی را بر عهده می‌گیرد که زندگی‌اش را دگرگون می‌کند و…

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

نون سوگند به قلم و آنچه مى‌نویسد.

مقدمه:نودهشتیا

می‌پرسم… شاید از تو، شاید از خود
کـه چرا زندگی‌ام برعکس تا شد!
می‌خوانم… شاید از تو، شاید از خود
که چرا زندگی‌ام بیگانه سوا شد!
می‌گویم… شاید از تو، شاید از خود
که چرا زندگی‌ام بیهوده روا شد
می‌جویم‌… شاید از تو، شاید از خود
که دلم… دیوانه رها شد!

 

قسمتی از رمان :

با حرص و عصبانیت پله‌های آگاهی رو بالا رفتم و وقتی به در اتاقش رسیدم، بی‌توجه به سربازی که دنبالم افتاده بود و هِی “خانم، خانم” می‌کرد در رو تند و محکم باز کردم.
مثل همیشه اخم داشت و با جدیت مشغول بررسی پرونده‌ی مقابلش بود.
با باز شدن در، نگاهش رو بالا آورد و وقتی من رو دید، با تعجب و ابروهایی بالا رفته نگاهم کرد.
نفسِ پرحرصم رو بیرون دادم و سربازِ پشت سرم احترام نظامی گذاشت.
چشم تنگ کردم و اون بی‌توجه به حضور من رو به سرباز گفت:
-راحت باش!
سرباز بیچاره به تِته پِته افتاده بود. مرد هم انقدر ترسو؟
مردی که از هم‌جنس خودش وحشت داشته باشه که مرد نیست. والله!
البته از این دیو دو سر باید هم ترسید!
-قُ… قربان… من… بهشون گُ… گُف
دست بزرگ و مردونش رو به نشونه‌ی سکوت بالا گرفت و خیلی خونسرد گفت:
-مشکلی نیست، می‌تونی بری.
سرباز سری تکون داد و بدون تعلل اتاق رو ترک کرد.
با صدای بسته شدن در اتاق من هم به سمت میزش قدم برداشتم و رو به روش ایستادم. خودش رو جلوتر کشید و روی صورتم دقیق شد.

 

پیشنهاد نودهشتیا:

دانلود رمان هیرکان

دانلود رمان کالی

 

دانلود فایل pdf

دانلود فایل apk

منبع:romankade