تمامی فعالیت های نودهشتیا جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان یک بغل تنهایی نودهشتیا

دانلود رمان یک بغل تنهایی نودهشتیا

دانلود رمان یک بغل تنهایی نودهشتیا

نام رمان: یک بغل تنهایی

نویسنده: ص. مرادی

ژانر : عاشقانه

تعداد صفحات : ۵۷۴

خلاصه رمان:

یه شبایی اصن نگذشت اما ما ازش گذشتیم!… یه شبایی هم بد گذشت…سخت گذشت… یه شبایی داد زدیم اما جز دلمون هیچ کس صدامونو نشنید!… یه شبایی همه چیز بود به جز اونی که باید می بود… یه شبایی هوا عجیب دونفره بود اما همون شبا ما بودیمو تنهاییمون… یه شبایی نفسمون برید از این همه بغض… یه شبایی نفس کم آوردیم اما دوم آوردیم…! یه شبایی فقط زنده بودیم…زندگی نکردیم! یه شبایی زنده هم نبودیم…فقط بودیم….!همین…

بخشی از رمان:

آروم پلک هامو از هم باز کردم. سرم به شدت درد می کرد! باریکه ای از نور خورشید که
توی اتاق تابیده بود مستقیم روی چشمام افتاده بود. بی اختیار گوشه ی چشمم جمع شد…
صدای دو مردی که از بیرون از اتاق شنیده می شد توجه ام رو به خودش جلب کرد!
– بس کن برسام.چرا نمی خوای بفهمی که اون دختر حالش خوب نیست!نبضش رو که
گرفتم ضعیف می زد،باید هر چه سریع تر برسونیمش بیمارستان.
– پس تو رو آوردم اینجا برای چی؟ بهت زنگ زدم که بیایی ببینی مشکلش چیه.
وجود داره! اینقدر خودخواه نباش پسر، تو باید زمانی که اونو کنار چشمه پیدا کرده بودیمن
اینجا نمیتونم کاری براش انجام بدم،به سرش ضربه خورده و احتمال ضربه ی مغزی
لحظه ای وقت رو تلف نمی کردی و اونو می رسوندی بیمارستان.
– خودت میدونی که نمیتونستم..

دانلود فایل pdf

دانلود فایل apk

 

منبع:romankade