تمامی فعالیت های نودهشتیا جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان ماه پنهان نودهشتیا

نام رمان: ماه پنهان

نویسنده: مبارکه خسروی

ژانر: عاشقانه

تعداد صفحات: ۲۴۷

خلاصه رمان:
به دنبال آرزویش بود این دختر ، زندگیش عوض شد و سرنوشتش برایش نوشت این تقدیر را
دختری که آرزویش شغل پلیسی بود اما رویاش شد برایش کابوس شبانهای بیش دور از خانواده
دور از زندگی خود دور از گذشته اش…

بخشی از رمان:نودهشتیا

ش برایش نوشت این تقدیر را ، به دنبال آرزویش بود این دختر دختری که آرزویش شغل پلیسی بود اما رویاش شد برایش کابوس شبانهای بیش دور از خانواده دور از زندگی خود دور از گذشتهاش…

دلارام

وای بلاخره راحت شدم ،ازسالن اومدم بیرون این کنكور لعنتی و دادم راحت شدم .

من دلارام علیپور هستم،که همه دلی صدام میکنن، یک کمیشرم و شلوغ کار و البتهشیطون؛ که دیگه نمیگم البته بعضیا میگن فوضولم ولی خودم ایمان دارم که فقط یكمی کنجكاوم اصلا اینکلمه فوضول چیه؟ که استفاده میکنم.

دانیال داداشمو دیدم که نشسته بود تو ماشینش با یه جیغ گفتم :بدبخت گپ کردچنان پریدبالا ،سرش خورد به سقف ماشین با دست سرشو گرفت و گفت: دانیال :چه وضعه خبرداد نه بیشوربی فرهنگ. -بی فرهنگ خودتی، خبر از این بهتر که من بلاخره کنكور دادم و قبول شدم.

دستشو عینه عزیز جون بالاگرفتو گفت: دانیال :به حق پنج تن ایشالا که قبول نشی از فاطمه زهرا خواستم که به حق همین لحظه عزیز مردودشی.
-اع اع الهی لال شی دانیال، دلت میاد اینجوری بگی؟!!!

قیافمو ناراحت کردمو سرمو انداختم پایین. دانیال :اه اونجوری نكن قیافتو که دلم برات بسوزه، بهتر بریم بستنی بخوریم.
بعد از خوردن یه بستنی سنتی رفتیم خونه بابا مامانم خوشحال شدن چون من زحمتای فراوانی وبلاخره کنكورمو دادم وباید دو هفته دیگه جوابشو بگیرم لحظه ، برای کنكورم کشیده بودم شماری میكردم واسه دوهفته دیگه همین فقط.این دوهفته تویه چشم بهم زدن ردشد، داشتم

ساعت دوازده شب به بعد جواب کنكور روی سایت بود، همه خواب بودن خوابم نمیومد من میخواستم بزارم فردا جواب هارو بینم ،ولی طاقت نیاوردم رفت کامپیوتر روشن کردم. رفتم تو سایت اسم ها اومد آروم رفتم از آخر خوندم اومدم بالا هرچی میومدم بالا و نبودن اسمم ترس تو وجودم مینداخت ولی با دیدن اسمم باورم نشد وقتی مطمعن شدم مشخصات درسته رفتم سمت رتبه با دیدن عددی که تو ستون رتبه بودچشام ازحدقه زدبیرون سریع رفتمسمت آشپزخانه .

 

دانلود فایل pdf

دانلود فایل apk

دانلود رمان بانوی عمارت نودهشتیا

دانلود رمان ملکه یخی نودهشتیا

منبع:romankade