تمامی فعالیت های نودهشتیا جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان بازتاب نودهشتیا

نام رمان: بازتاب

نویسنده: فاطمه ایمانی

ژانر : عاشقانه

تعداد صفحات : ۴۰۳

خلاصه رمان:

من در شهری زندگی می کنم که یکی از آلوده ترین رودخانه های جهان از اون میگذره و در نهایت تاسف شاهرگ حیاتی این شهره. رودخانه ای که طبیعت سبز اطرافش نمی تونه زلال نبودنش رو بپوشونه. من در کنار آدم هایی زندگی می کنم که درست مثل همون رودخونه زلال نیستن و شوخی قشنگیه اگه خودمو جزئی از اونها ندونم. چرا که ما بازتاب هم هستیم و شاهرگ حیاتی حفظ این رابطه ی انسانی. درد آوره اگه بخوایم خودمون رو به آدم های خوب و بد تفکیک کنیم. پس بیا و اسه یه بارم شده از نگاه من به زندگیم خیره شو…پایان خوش

بخشی از رمان:

روبالشی ها رو در آوردم و البالی ملحفه های گلوله شده ی توی سبد چپوندم. جلوی تخت
خم شدم و پنجره ی کشویی اتاق رو کمی باز کردم تا هوای دم گرفته و خفه ی اونجا عوض
شه. زیر چشمی نگاهی به بابابزرگ انداختم و بی اختیار لبخند محوی رو لبم نشست.
رادیوی کوچیکش رو گرفته بود نزدیک گوش های سنگینش و داشت ریز و بی صدا می
خندید. این روزها همه ی دنیاش خالصه شده بود تو اون رادیو و این اتاق دم گرفته و
حضور گاه به گاه من که سالها بود همخونه ی این پیرمرد بودم.
خب اون اوایل اینجوری نبود. یعنی تا وقتی که اون دیابت لعنتی باعث قطع شدن پای
چپش و رفتن سوی چشماش نشده بود همه چیز خیلی خوب پیش می رفت. من و اون تو
این خونه خاطرات قشنگی داشتیم، روزای خوبی رو پشت سر گذاشته و از این با هم بودن
راضی بودیم.

 

دانلود فایل pdf

دانلود فایل apk

 

منبع:romankade